با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Demon

ˈdiːmən ˈdiːmən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    demons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
(افسانه یونان) خدایی که دارای قوه خارق‌العاده بوده، دیو.دیو، جنی، شیطان، روح پلید، اهریمن
- They believed in gods and demons.
- آنان به خدایان و شیاطین اعتقاد داشتند.
- He is a demon of jealousy and lust.
- او دیوی است از حسادت و شهوت
- He is a demon at chess.
- او در شطرنج معرکه است، او خدای شطرنج است.
- He is a speed demon.
- او دیوانه‌ی سرعت است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد demon

  1. noun evil, devilish being or influence
    Synonyms: archfiend, beast, brute, fiend, goblin, hellion, imp, incubus, little devil, malignant spirit, monster, rascal, rogue, Satan, succubus, vampire, villain
    Antonyms: angel, god

ارجاع به لغت demon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «demon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/demon

لغات نزدیک demon

پیشنهاد بهبود معانی