امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Denomination

dɪˌnɑːməˈneɪʃn dɪˌnɒməˈneɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    denominations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
نام‌گذاری، تسمیه، لقب یا عنوان، طبقه‌بندی، مذهب، واحد جنس، پول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- coins and stamps of different denominations
- سکه و تمبرهای دارای ارزش متفاوت
- Please give me (notes of) larger denominations.
- لطفاً اسکناس‌های درشت‌تر بدهید.
- Our students belong to various Christian denominations.
- دانشجویان ما از فرقه‌های مختلف مسیحی هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد denomination

  1. noun religious belief
    Synonyms:
    church communion connection creed cult faith group persuasion religion school sect
  1. noun classification
    Synonyms:
    body category class grade group size type unit value
  1. noun name
    Synonyms:
    appellation appellative brand cognomen compellation designation flag handle identification label moniker nomen slot style surname tab tag term title

ارجاع به لغت denomination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «denomination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/denomination

لغات نزدیک denomination

پیشنهاد بهبود معانی