با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Deodorize

diːˈoʊdəraɪz diːˈəʊdəraɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
بوی بد را مرتفع کردن، گندزدایی کردن
- It is necessary to deodorize public toilets especially in the summer.
- لازم است که مستراح‌های عمومی بوزدایی شوند، خاصه در تابستان.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deodorize

  1. verb freshen
    Synonyms: aerate, air, depollute, disinfect, fumigate, neutralize, purify, sanitize, sterilize, sweeten, ventilate

ارجاع به لغت deodorize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deodorize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deodorize

لغات نزدیک deodorize

پیشنهاد بهبود معانی