امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Department Store

dəˈpɑːrtməntˈstɔːr dɪˈpɑːtməntstɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
فروشگاه چندمنظوره، فروشگاه بزرگ (فروشگاه خرده‌فروشی متشکل از بخش‌های گوناگون که طیف گسترده‌ای از کالاهای مصرفی را ارائه می‌دهد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- My mother used to work at a department store in the city center.
- مادرم در یک فروشگاه چندمنظوره در مرکز شهر کار می‌کرد.
- The department store was filled with shoppers
- فروشگاه بزرگ پر از خریدار بود.
- I went to the department store to buy new clothes.
- برای خرید لباس نو به فروشگاه چندمنظوره رفتم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد department store

  1. noun retail store
    Synonyms:
    anchor store chain store dime store discount store five-and-dime store outlet store shop store

ارجاع به لغت department store

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «department store» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/department-store

لغات نزدیک department store

پیشنهاد بهبود معانی