امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Depressed

dɪˈprest dɪˈprest
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    depresses
  • وجه وصفی حال:

    depressing
  • صفت تفضیلی:

    more depressed
  • صفت عالی:

    most depressed

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
سلامت روان دژم، دلتنگ، پریشان، افسرده، غمگین، ملول link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سلامت روان

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Today, you look very depressed!
- امروز خیلی افسرده به‌نظر می‌رسی!
adjective
اقتصاد راکد‌، کساد، رکود link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده
- the depressed condition of the market
- کسادی وضع بازار
- depressed industries
- صنایع دست‌خوش ایستایی (رکود)
- a depressed area of the city
- بخش راکد‌شده‌ی شهر
adjective
گیاه‌شناسی تخت، پهنیده، فرورفته link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده
- a depressed cactus
- کاکتوس پهنیده
- a depressed herb
- گیاه تخت (گسترده بر روی زمین)
- Some of the depressed areas of the moon are deeper than Grand Canyon.
- برخی از نواحی فرورفته‌ی ماه از گراندکانیون ژرف‌ترند.
- a depressed gas pedal
- تخته‌گاز پایین فشرده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد depressed

  1. adjective discouraged
    Synonyms:
    bad bleeding blue bummed out cast-down crestfallen crummy dejected despondent destroyed disconsolate dispirited down down and out downcast downhearted down in the dumps down in the mouth dragged fed up glum grim hurting in a blue funk in pain in the dumps in the pits in the toilet let down low low-down low-spirited lugubrious melancholy moody morose on a downer pessimistic ripped sad sob story spiritless taken down torn up unhappy weeping woebegone
    Antonyms:
    cheerful comforted encouraged happy satisfied unburdened
  1. adjective concave, pushed down
    Synonyms:
    hollow indented recessed set back sunken
    Antonyms:
    bulging convex pushed up raised
  1. adjective disadvantaged
    Synonyms:
    cheapened depreciated deprived destitute devalued distressed ghetto ghost impaired needy poor poverty-stricken run-down shanty skid row underprivileged weakened
    Antonyms:
    blessed flourishing prosperous rich

لغات هم‌خانواده depressed

ارجاع به لغت depressed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «depressed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/depressed

لغات نزدیک depressed

پیشنهاد بهبود معانی