امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deranged

dɪˈreɪndʒd dɪˈreɪndʒd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    deranges
  • وجه وصفی حال:

    deranging

معنی

adjective
سلامت روان آشفته، دیوانه، درهم‌برهم، مختل link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سلامت روان

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deranged

  1. adjective crazy, insane
    Synonyms:
    ape baked bananas berserk cracked crazed delirious demented disarranged disconcerted disordered displaced distracted dotty flipped flipped out frantic frenzied fried irrational loco lunatic mad maddened maniac maniacal nuts perplexed schizzo unbalanced unglued unhinged unscrewed unsettled unsound unzipped whacko
    Antonyms:
    balanced calm ok sane

ارجاع به لغت deranged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deranged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deranged

لغات نزدیک deranged

پیشنهاد بهبود معانی