امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dereliction

ˌderəˈlɪkʃn ˌderəˈlɪkʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
ترک، رهاسازی، فتور و سستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The building is now in a state of dereliction.
- اکنون ساختمان به حالت متروکه درآمده است.
- dereliction of duty
- کوتاهی در انجام وظیفه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dereliction

  1. noun abandonment
    Synonyms:
    forsaking desolation relinquishment desertion
  1. noun delinquency
    Synonyms:
    negligence evasion nonperformance carelessness

ارجاع به لغت dereliction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dereliction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dereliction

لغات نزدیک dereliction

پیشنهاد بهبود معانی