امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Derision

dɪˈrɪʒn dɪˈrɪʒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
ریشخند، خندستانی، مایه خنده و تمسخر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- His foreign accent provoked the students' derision.
- لهجه‌ی خارجی او موجب تمسخر دانشجویان شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد derision

  1. noun insult, disrespect
    Synonyms:
    backhanded compliment brickbat Bronx cheer butt comeback contempt contumely crack dig disdain disparagement dump jab jest joke laughingstock laughter mockery object of ridicule parting shot pilgarlic put-down raillery ridicule satire scoffing scorn slam slap sneering
    Antonyms:
    adulation commendation compliment flattery praise

ارجاع به لغت derision

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «derision» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/derision

لغات نزدیک derision

پیشنهاد بهبود معانی