امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Derogation

    ˌderəˈɡeɪʃn̩ ˌderəˈɡeɪʃn̩
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    ابطال و فسخ، عمل سست

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - a serious derogation of his prestige
    - کاهش جدی اعتبار او
    - without derogation to his high rank
    - بدون تنزل رتبه‌ی عالی او
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد derogation

    1. noun The act or an instance of belittling
      Synonyms: disparagement, depreciation, belittlement, denigration, deprecation, detraction, minimization

    ارجاع به لغت derogation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «derogation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/derogation

    لغات نزدیک derogation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند