امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Descend

dɪˈsend dɪˈsend
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    descended
  • شکل سوم:

    descended
  • سوم‌شخص مفرد:

    descends
  • وجه وصفی حال:

    descending

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
پایین آمدن، فرود آمدن، نزول کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- She descended the stairs slowly.
- آهسته از پله‌ها پایین رفت.
- The elevator descended rapidly.
- آسانسور به سرعت پایین رفت.
- The road descends.
- جاده به طرف پایین شیب دارد، راه سرازیر است.
- The writer descends from generalities to particulars.
- نویسنده از کلیات به جزئیات می‌پردازد.
- The road descended all the way to the sea.
- راه تا کنار دریا سرازیر بود.
- He is descended from the Nayeb Hosseinies.
- او از نسل نایب حسینی‌هاست.
- The property descended to his sister's grandchild.
- ملک به نوه‌ی خواهرش رسید.
- He finally descended to begging and stealing.
- بالأخره کارش به گدایی و دزدی کشید.
- I will never descend myself to your level!
- هرگز خودم را به سطح تو پایین نخواهم آورد!
- Enemy forces descended on the city from all sides.
- نیروهای دشمن از هر سو به شهر ریختند.
- Uninvited guests descended on us every Friday.
- هر جمعه مهمانان ناخوانده سر ما خراب می‌شدند.
- Night descends early in wintertime.
- در زمستان شب زود فرا می‌رسد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد descend

  1. verb move down, lower a
    Synonyms:
    cascade cataract cave in coast collapse crash crouch decline deplane detrain dip disembark dismount dive dribble drop fall fall prostrate get down get off go down gravitate ground incline light lose balance penetrate pitch plop plummet plunge prolapse set settle sink slant slide slip slope slough off slump stoop stumble submerge subside swoop toboggan topple trickle trip tumble weep
    Antonyms:
    ascend go up increase rise
  1. verb condescend
    Synonyms:
    abase oneself concede degenerate deteriorate humble oneself lower oneself patronize stoop
  1. verb trace ancestry from; be passed or handed down
    Synonyms:
    arise derive issue originate proceed spring

ارجاع به لغت descend

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «descend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/descend

لغات نزدیک descend

پیشنهاد بهبود معانی