امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Despise

dɪˈspaɪz dɪˈspaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    despised
  • شکل سوم:

    despised
  • سوم‌شخص مفرد:

    despises
  • وجه وصفی حال:

    despising

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
خوار شمردن، حقیر شمردن، تحقیر کردن، نفرت داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- They despised his injustices.
- آنان از بیدادگری‌های او بیزار بودند.
- The little girl despised her stepmother.
- دختر کوچک از نامادری خود متنفر بود.
- He was thoroughly despised by the masses.
- توده‌ی مردم سخت از او بیزار بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد despise

  1. verb look down on
    Synonyms: abhor, abominate, allergic to, contemn, deride, detest, disdain, disregard, eschew, execrate, feel contempt for, flout, hate, have no use for, loathe, look down nose at, misprize, neglect, put down, reject, renounce, repudiate, revile, scorn, shun, slight, snub, spurn, undervalue, wipe out
    Antonyms: admire, appreciate, cherish, like, love

ارجاع به لغت despise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «despise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/despise

لغات نزدیک despise

پیشنهاد بهبود معانی