امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Destroyer

dɪˈstrɔɪər dɪˈstrɔɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    destroyers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(نظامی) ناوشکن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The destroyer swiftly navigated through the turbulent waters.
- ناوشکن به‌سرعت ازطریق آب‌های آشفته حرکت کرد.
- The enemy’s destroyer was spotted on the radar.
- ناوشکن دشمن روی رادار مشاهده شد.
noun countable
ادبی مخرب، ویرانگر، نابود‌کننده
- His reckless actions made him the destroyer of his own dreams.
- اقدامات بی‌پروایش او را نابودکننده‌ی رویاهای خود کرد.
- The storm was a powerful destroyer of homes.
- طوفان، ویرانگر قدرتمند خانه‌ها بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد destroyer

  1. noun a destructive agent
    Synonyms:
    annihilator wrecker vandal exterminator iconoclast assassin executioner slaughterer firebrand bomber demolisher eradicator despoiler ransacker pillager savage cancer poison
    Antonyms:
    author restorer creator
  1. noun a swift armed surface vessel
    Synonyms:
    battleship light unit fighting vessel ship warship

لغات هم‌خانواده destroyer

ارجاع به لغت destroyer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «destroyer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/destroyer

لغات نزدیک destroyer

پیشنهاد بهبود معانی