امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deteriorate

dɪˈtɪriəreɪt dɪˈtɪəriəreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    deteriorated
  • شکل سوم:

    deteriorated
  • سوم‌شخص مفرد:

    deteriorates
  • وجه وصفی حال:

    deteriorating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive adverb C1
بدتر کردن، خراب کردن، روبه‌زوال گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Wood deteriorates faster in damp places.
- چوب در جاهای مرطوب زودتر خراب می‌شود.
- The relations between the two countries have been deteriorating for sometime.
- مدتی است که روابط بین دو کشور رو به خرابی می‌رود.
- Aunt Turan's health is fast deteriorating.
- سلامتی عمه توران به سرعت رو به وخامت است.
- a deterioration of the weather conditions
- بدتر شدن وضع آب و هوا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deteriorate

  1. verb decay, degenerate
    Synonyms:
    adulterate alloy become worse be worse for wear break corrode corrupt crumble debase debilitate decline decompose degrade deprave depreciate descend disimprove disintegrate ebb fade fail fall apart flag go downhill go to pieces go to pot go to the dogs hit the skids impair injure languish lapse lessen lose it lose quality lower mar pervert regress retrograde retrogress rot sink skid slide spoil undermine vitiate weaken wear away worsen
    Antonyms:
    build construct develop get better improve

ارجاع به لغت deteriorate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deteriorate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deteriorate

لغات نزدیک deteriorate

پیشنهاد بهبود معانی