امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Detox

    ˈdiːtɑːks ˈdiːtɒks
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      detoxed

    • شکل سوم:

      detoxed

    • سوم‌شخص مفرد:

      detoxes

    • وجه وصفی حال:

      detoxing

    • شکل جمع:

      detoxes

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    پاک‌سازی، سم‌زدایی، زهرزدایی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - a detox diet.
    - رژیم پاکسازی (سم‌زدایی).
    - Honey can help to detox the body.
    - عسل می‌تواند به سم‌زدایی بدن کمک کند.
    verb - transitive verb - intransitive abbreviation
    پاک‌سازی کردن، سم‌زدایی کردن، زهرزدایی کردن (detoxify) و زهرزدایی (detoxification)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد detox

    1. verb Treat for alcohol or drug dependence
      Synonyms: detoxify

    ارجاع به لغت detox

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «detox» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/detox

    لغات نزدیک detox

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند