امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Devilish

ˈdevlɪʃ ˈdevlɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb
شیطان صفت، بسیار بد، اهریمنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Their devilish plan was discovered in time.
- نقشه‌ی شیطانی آنان به موقع کشف شد.
- She is devilishly clever.
- او در زرنگی دست شیطان را از پشت بسته.
- The food was devilish; I for one couldn't eat it.
- خوراک افتضاح بود؛ من که نتوانستم بخورم.
- That day it was devilishly hot.
- آن روز بی‌اندازه گرم بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد devilish

  1. adjective wicked
    Synonyms:
    accursed atrocious bad brutish cloven-footed cursed damnable demoniac demonic detestable diabolic diabolical evil execrable fiendish hellborn hellish infernal inhuman iniquitous Mephistophelian nefarious satanic serpentine unhallowed villainous
    Antonyms:
    angelic godlike good moral

ارجاع به لغت devilish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «devilish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/devilish

لغات نزدیک devilish

پیشنهاد بهبود معانی