امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Devious

ˈdiːviəs ˈdiːviəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more devious
  • صفت عالی:

    most devious

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌راهه، کج، غیر‌مستقیم، منحرف، گمراه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He got rich by devious means.
- او با نادرستی ثروتمند شد.
- Deviousness cannot be concealed for too long.
- حقه‌بازی را نمی‌شود برای مدت طولانی پنهان نگه داشت.
- devious winds
- بادهای منحرف (هر یک از طرفی می‌وزد)
- a devious path along the river
- راه پریپچ و خمی در راستای رودخانه
- a devious coast
- ساحل ناراست (پرپیچ و خم)
- his devious arguments in opposition to peace
- استدلال‌های دغل‌بازانه‌ی او در مخالفت با صلح
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد devious

  1. adjective dishonest, crafty
    Synonyms:
    artful calculating crooked deceitful double-dealing duplicitous errant erring evasive faking one out fishy foxy fraudulent guileful indirect insidious insincere not straightforward oblique obliquitous playing games playing politics put on roundabout scheming shady shifty shrewd sly sneaking sneaky surreptitious treacherous tricky underhanded wily
    Antonyms:
    artless frank honest open straightforward trustworthy truthful
  1. adjective crooked; indirect
    Synonyms:
    ambiguous bending circuitous confounding confusing curving detouring deviating digressing digressory diverting errant erratic excursive flexuous misleading obscure out-of-the-way rambling remote removed roundabout serpentine straying tortuous twisting wandering
    Antonyms:
    direct straight

ارجاع به لغت devious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «devious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/devious

لغات نزدیک devious

پیشنهاد بهبود معانی