امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Devolution

ˌdiːvəˈluːʃn ˌdiːvəˈluːʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
واگذاری، انتقال (پشت در پشت)، نزول، فساد تدریجی، نابودی، واگذاری اختیارات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the devolution of the crown to the next in line
- انتقال تاج و تخت به وارث بعدی
- the devolution of duties in an organization
- تفویض مسئولیت‌ها در یک سازمان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد devolution

  1. noun The delegation of authority (especially from a central to a regional government)
    Synonyms:
    devolvement
  1. noun The process of declining from a higher to a lower level of effective power or vitality or essential quality
    Synonyms:
    degeneration
    Antonyms:
    evolution

ارجاع به لغت devolution

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «devolution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/devolution

لغات نزدیک devolution

پیشنهاد بهبود معانی