امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Diadem

ˈdaɪədem ˈdaɪədem
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
دیهیم، تارک، نیم‌تاج، سربند یا پیشانی‌بند پادشاهان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the regal diadem
- تاج پادشاهی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diadem

  1. noun An ornamental jeweled headdress signifying sovereignty
    Synonyms: crown, anadem, coronet, dignity, fillet, halo, headband, tiara

ارجاع به لغت diadem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diadem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diadem

لغات نزدیک diadem

پیشنهاد بهبود معانی