امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Differential

ˌdɪfəˈrenʃl ˌdɪfəˈrenʃl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
تفاضلی، افتراقی، تشخیص‌دهنده، (مکانیک) دیفرانسیل، (ریاضی) مشتقه، دارای ضریب متغیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- differential rates
- نرخ‌های متفاوت
- differential diagnosis
- (پزشکی) تشخیص افتراقی
- differential qualities
- صفات متمایزکننده
- differential gearbox
- جعبه دنده‌ی دیفرانسیل
- differential geometry
- هندسه‌ی وابردی، هندسه‌ی دیفرانسیل
- differentials in the employees' salaries
- ناهمسانی‌های حقوق کارمندان
- differential operator
- تفاضلی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد differential

  1. noun The result of mathematical differentiation; the instantaneous change of one quantity relative to another; df(x)/dx
    Synonyms:
    derived-function derivative differential coefficient first derivative
  1. noun A bevel gear that permits rotation of two shafts at different speeds; used on the rear axle of automobiles to allow wheels to rotate at different speeds on curves
    Synonyms:
    differential-gear

ارجاع به لغت differential

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «differential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/differential

لغات نزدیک differential

پیشنهاد بهبود معانی