امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dignified

ˈdɪɡnɪfaɪd ˈdɪɡnɪfaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    dignifies
  • وجه وصفی حال:

    dignifying
  • صفت تفضیلی:

    more dignified
  • صفت عالی:

    most dignified

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
با وقار، بزرگ، معزز، بلند‌مرتبه، موقر، والا، محترم، با شخصیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His father is a dignified man.
- پدرش آدم محترمی است.
- a dignified bow
- تعظیم موقرانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dignified

  1. adjective honorable
    Synonyms:
    aristocratic august courtly decorous distingué distinguished eminent formal grand grave great highbrow highfalutin’ imperial imperious lofty magisterial magnificent nifty noble proud refined regal reserved respected solemn somber stately superior upright
    Antonyms:
    dishonorable indecorous undignified

ارجاع به لغت dignified

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dignified» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dignified

لغات نزدیک dignified

پیشنهاد بهبود معانی