با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Dilation

daɪˈleɪʃn̩ daɪˈleɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dilations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
پزشکی گشاد شدن، گشادشدگی، گشادی، اتساع، انبساط
- the dilation of the eye pupil as a result of light
- اتساع مردمک چشم دراثر نور
- The nurse checked for any signs of dilation in the patient's airways.
- پرستار علائم گشادشدگی مجاری تنفسی بیمار را بررسی کرد.
noun countable
هندسه تجانس (تغییر مقیاس اشکال هندسی در صورتی که | k | > 1 باشد)
- The dilation of the triangle caused it to become more elongated.
- تجانس مثلث باعث کشیدگی بیشتر آن شد.
- The dilation of the image caused it to appear much larger than before.
- تجانس تصویر باعث شد که نسبت به قبل بزرگ‌تر به نظر برسد.
noun countable
فراخش، فراخ‌شدگی، فراخیدگی
- Astronomers study the dilation of space-time caused by massive objects.
- ستاره‌شناسان فراخش فضا-زمان ناشی از اجرام عظیم را مطالعه می‌کنند.
- The dilation of the river caused flooding in the surrounding area.
- فراخیدگی رودخانه باعث جاری شدن سیل در اطراف آن شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dilation

  1. noun distention
    Synonyms: expansion, extension

ارجاع به لغت dilation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dilation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dilation

لغات نزدیک dilation

پیشنهاد بهبود معانی