با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Dimidiate

American: dɪˈmɪdiːˌeɪt British: dɪˈmɪdɪɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - transitive adjective
نیمه‌شده، نیم
adjective verb - transitive
زیست‌شناسی نیمرستی (وابسته به رشد و نمو فقط نیمی از اندام)
adjective verb - transitive
گیاه‌شناسی نیمشکاف (دارای شکاف فقط در یک طرف)
adjective verb - transitive
(قدیمی) نیمه کردن، نیمکردن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت dimidiate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dimidiate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dimidiate

لغات نزدیک dimidiate

پیشنهاد بهبود معانی