با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Dinghy

    ˈdɪŋi ˈdɪŋɡi ˈdɪŋi
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      dinghies

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    قایق دینگی، قایق کاتر، قایق کتل
    - The sailors boarded the dinghy and set off towards the open sea.
    - ملوانان سوار قایق دینگی شدند و به‌سمت دریای آزاد حرکت کردند.
    - The dinghy rocked gently in the calm waters of the bay.
    - قایق کاتر به‌آرامی در آب‌های آرام خلیج حرکت می‌کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد dinghy

    1. noun A small boat of shallow draft with cross thwarts for seats and rowlocks for oars with which it is propelled
      Synonyms: boat, rowboat, lifeboat, dory, skiff, life-raft

    ارجاع به لغت dinghy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dinghy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dinghy

    لغات نزدیک dinghy

    پیشنهاد بهبود معانی