امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Discerning

dɪˈsɜrːnɪŋ dɪˈsɜːnɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    discerned
  • شکل سوم:

    discerned
  • سوم‌شخص مفرد:

    discerns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
فهمیده، بینا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- one of the discerning notables
- یکی از بزرگان اهل تمیز
- a discerning critic
- هنرسنج پردرایت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد discerning

  1. adjective discriminating
    Synonyms:
    acute astute bright brilliant clear-sighted clever critical gnostic ingenious insighted insightful intelligent judicious knowing knowledgeable penetrating perceptive percipient perspicacious piercing sagacious sage sensitive sharp shrewd subtle wise
    Antonyms:
    disregardful neglectful negligent overlooking undiscerning undiscriminating

ارجاع به لغت discerning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «discerning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/discerning

لغات نزدیک discerning

پیشنهاد بهبود معانی