امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Discomfiture

dɪsˈkʌmfɪt͡ʃər dɪsˈkʌmfɪt͡ʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
( discomfort =) ناراحتی، رنج، زحمت، ناراحت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- great hopes that ended in discomfiture
- امیدهای بزرگی که به ناکامی انجامید
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد discomfiture

  1. noun embarrassment, frustration
    Synonyms:
    abashment agitation beating chagrin comedown confusion conquest defeasance defeat demoralization descent disappointment discomposure disconcertion disconcertment disquiet failure humiliation overthrow perturbation rout ruin shame undoing unease uneasiness upset vanquishment vexation
    Antonyms:
    surrender yielding

ارجاع به لغت discomfiture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «discomfiture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/discomfiture

لغات نزدیک discomfiture

پیشنهاد بهبود معانی