امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Discount

ˈdɪskaʊnt ˈdɪskaʊnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    discounted
  • شکل سوم:

    discounted
  • سوم‌شخص مفرد:

    discounts
  • وجه وصفی حال:

    discounting
  • شکل جمع:

    discounts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
اقتصاد کسب‌وکار تخفیف، تنزیل link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- At this shop they give discounts to students.
- در این مغازه به دانش‌آموزان تخفیف می‌دهند.
- discount for cash
- تخفیف خرید نقدی
- That doll is at a discount.
- آن عروسک تخفیف خورده است.
- the discount price
- قیمت کاهش‌یافته، قیمت کالا پس از تخفیف
verb - transitive
(مبلغ) کم کردن، کسر کردن، (کالا) تخفیف دادن، با تخفیف فروختن، (چک، سفته) (پیش از سر رسید) نقد کردن، خُرد کردن
- Hotel prices are being discounted.
- قیمت هتل‌ها تخفیف دارند.
- The store decided to discount all winter clothing to clear inventory.
- فروشگاه تصمیم گرفت تمام لباس‌های زمستانی را برای خالی کردن انبار تخفیف دهد.
verb - transitive
(خبر، داستان) یکجا باور نکردن، جدی نگرفتن، نادیده گرفتن، اهمیت ندادن به
- He tends to discount the fact that his father is dead.
- او تمایل دارد مرگ پدرش را نادیده بگیرد.
- The manager discounted his suggestion, claiming it wasn’t practical for the project.
- این مدیر به پیشنهاد او اهمیت نداد و ادعا کرد که برای پروژه عملی نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد discount

  1. noun reduction in cost
    Synonyms:
    abatement allowance commission concession cut cut rate decrease deduction depreciation diminution drawback exemption knock-off markdown modification percentage premium qualification rebate remission rollback salvage something off subtraction tare
    Antonyms:
    increase mark-up premium rise
  1. verb lower, reduce cost
    Synonyms:
    abate allow deduct depreciate diminish hold a sale knock off make allowance for mark down modify rebate redeem remove sell at discount strike off subtract take away take off undersell
    Antonyms:
    increase mark up raise
  1. verb ignore; treat as insignificant
    Synonyms:
    belittle blink at brush off depreciate derogate detract from disbelieve discredit dispraise disregard doubt fail forget minimize mistrust neglect omit overlook overpass pass over question reject scoff at scout slight
    Antonyms:
    attend pay attention recognize

ارجاع به لغت discount

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «discount» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/discount

لغات نزدیک discount

پیشنهاد بهبود معانی