با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Disestablish

ˌdɪsəˈstæblɪʃ ˌdɪsəˈstæblɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
قطع رابطه کردن با، به‌هم زدن با، منسوخ کردن، منحل کردن
- Many traditions were disestablished after the war.
- بعد از جنگ سنت‌های زیادی منسوخ شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت disestablish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disestablish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disestablish

لغات نزدیک disestablish

پیشنهاد بهبود معانی