با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Disincentive

ˌdɪsənˈsentɪv ˌdɪsənˈsentɪv
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از deterrent به‌جای disincentive استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(عامل) بازدارنده، مانع‌شونده، منع‌کننده، انگیزه‌زدا
- Excessive taxes form a disincentive to industrial expansion.
- مالیات‌های زیاد عامل بازدارنده‌ی توسعه‌ی صنعتی هستند.
- Raising the price of the product acted as a disincentive for potential customers.
- افزایش قیمت محصول به‌عنوان یک عامل انگیزه‌زدا برای مشتریان توانمند عمل‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disincentive

  1. noun A negative motivational influence
    Synonyms: deterrence
    Antonyms: incentive

ارجاع به لغت disincentive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disincentive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disincentive

لغات نزدیک disincentive

پیشنهاد بهبود معانی