امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disinterested

dɪsˈɪntrɪstɪd dɪsˈɪntrɪstɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more disinterested
  • صفت عالی:

    most disinterested

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌علاقه، بی‌غرض، بی‌طرف، بی‌طمع، بی‌غرضانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- He showed strict disinterest in all of his court rulings.
- در همه‌ی قضاوت‌های خود در دادگاه بی‌غرضی کامل را رعایت می‌کرد.
- His cold and disinterested way of teaching dampened the students' enthusiasm.
- روش تدریس سرد و بی‌تفاوت او شوق شاگردان را از بین می‌برد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disinterested

  1. adjective detached, uninvolved
    Synonyms:
    aloof candid casual dispassionate equitable even-handed impartial impersonal incurious indifferent just watching the clock lackadaisical negative neutral nonpartisan not giving a damn outside perfunctory remote unbiased unconcerned uncurious unprejudiced unselfish withdrawn
    Antonyms:
    biased concerned interested involved passionate prejudiced

ارجاع به لغت disinterested

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disinterested» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disinterested

لغات نزدیک disinterested

پیشنهاد بهبود معانی