امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dispirit

dɪˈspɪrɪt dɪˈspɪrɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
افسرده کردن، دلسردکردن، روحیه را باختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- When the commanding officer was shot, the soldiers become quite dispirited.
- هنگامی که افسر فرمانده تیر خورد، سربازان روحیه‌ی خود را باختند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dispirit

  1. verb To make less hopeful or enthusiastic
    Synonyms:
    discourage dishearten
  1. verb To make sad or gloomy
    Synonyms:
    deject depress oppress sadden cast down demoralise weigh down get-down demoralize dismay
  1. verb To cause to lose spirit or enthusiasm; dishearten.
    Synonyms:
    discourage

ارجاع به لغت dispirit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dispirit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dispirit

لغات نزدیک dispirit

پیشنهاد بهبود معانی