امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dissected

American: daɪˈsektəd British: dɪˈsektɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    dissects
  • وجه وصفی حال:

    dissecting

معنی‌ها

adjective
کالبد شکافی‌شده، تکه‌تکه‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
adjective
موشکافی‌شده
adjective
گیاه‌شناسی چند بخشی، چند لختی (مانند برخی برگ‌ها) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده
adjective
(زمین‌شناسی - دارای بریدگی و تپه ماهور در اثر فرسایش )، پرگسله
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dissected

  1. verb Make a mathematical, chemical, or grammatical analysis of; break down into components or essential features
    Synonyms:
    investigated anatomized analyzed inspected resolved studied separated probed examined carven scrutinized
    Antonyms:
    sewn mended joined connected
  1. verb To anatomize
    Synonyms:
    dismembered operated quartered
  1. adjective Having one or more incisions reaching nearly to the midrib
    Synonyms:
    cleft

ارجاع به لغت dissected

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dissected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dissected

لغات نزدیک dissected

پیشنهاد بهبود معانی