امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Diverting

American: dɪˈvɜrːt British: daɪˈvɜːtɪŋ / / dəɪ-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    diverted
  • شکل سوم:

    diverted
  • سوم‌شخص مفرد:

    diverts

معنی

adjective
سرگرم‌کننده، مفرح، لشت‌انگیز، لشت‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diverting

  1. adjective Providing pleasure or entertainment
    Synonyms:
    amusing entertaining amusive
  1. verb Distract
    Synonyms:
    sidetracking dissuading discouraging disturbing deterring
    Antonyms:
    focussing
  1. verb Occupy in an agreeable, entertaining or pleasant fashion
    Synonyms:
    distracting entertaining amusing tickling disporting deviating regaling veering recreating swerving stalling relaxing deflecting avoiding engaging
    Antonyms:
    irritating angering upsetting
  1. verb Turn a different direction
    Synonyms:
    turning veering swinging shifting pivoting averting deviating deflecting
    Antonyms:
    maintaining staying
  1. verb To entertain by distracting the attention from worrisome thoughts or cares; amuse.
    Synonyms:
    amusing

ارجاع به لغت diverting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diverting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diverting

لغات نزدیک diverting

پیشنهاد بهبود معانی