با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Do Out Of

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
حق کسی را خوردن، سر کسی کلاه گذاشتن
- I've been done out of what was rightfully mine!
- چیزی را که حقم بود، با کلاه‌برداری از من گرفتند.
- Con men did him out of over $10,000 of his hard-earned money.
- کلاه‌بردارها سرش کلاه گذاشتند و 10 هزار دلار پولی را که به زحمت به دست آورده بود، از او گرفتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد do out of

  1. verb cheat
    Synonyms: balk, beat out of, bilk, con, deceive, deprive, steal, swindle, trick

ارجاع به لغت do out of

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «do out of» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/do-out-of

لغات نزدیک do out of

پیشنهاد بهبود معانی