امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dodge

dɑːdʒ dɒdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dodged
  • شکل سوم:

    dodged
  • سوم‌شخص مفرد:

    dodges
  • وجه وصفی حال:

    dodging
  • شکل جمع:

    dodges

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
جاخالی دادن، این سو و آن سو رفتن، (مجازاً) گریز زدن، طفره زدن، من‌و‌من کردن، اهمال، جاخالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He dodged and the stone fell behind him.
- او جا خالی داد و سنگ پشت سرش افتاد.
- He dodged the reporters' questions.
- به پرسش‌های خبرنگاران جواب درستی نداد.
- He left early so as to dodge the rush-hour.
- او زود رفت که به ترافیک سنگین برنخورد.
- those who dodge military service
- آنان که از خدمت نظام شانه خالی می‌کنند
- The surprising dodges used to escape taxes.
- حیله‌های تعجب‌آوری که برای فرار از مالیات به کار برده می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dodge

  1. noun trick, feint
    Synonyms:
    contrivance device machination method plan plot ploy ruse scheme stratagem strategy subterfuge wile
  1. verb avoid
    Synonyms:
    circumlocute dark deceive ditch duck elude equivocate escape evade fence fend off fudge get around get out of give the slip hedge juke lurch malinger move to the side parry pussyfoot put the move on shake shake off shift shirk short-circuit shuffle sidestep skip out on skirt slide slip swerve tergiversate tergiverse trick turn aside weasel
    Antonyms:
    confront encounter face meet stand up to

ارجاع به لغت dodge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dodge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dodge

لغات نزدیک dodge

پیشنهاد بهبود معانی