با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Doggone

ˈdɒːɡɒːn ˈdɒɡɒn ˈdɒɡɒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb interjection
لعنت‌شده، نفرین‌شده، نفرین کردن
- He doesn't give a doggone what happens!
- اصلاً عین خیالش نیست که چه اتفاقی بیفتد!
- He ate every one of the doggone cookies!
- او همه‌ی آن شیرینی‌های لعنتی را خورد!
- This room is too doggone big!
- این اتاق دیگه زیادی بزرگه!
- I'll be doggoned if I go!
- لعنت بر من اگر بروم!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد doggone

  1. adjective
    Synonyms: blasted, confounded, damn, darn, heck, shucks

ارجاع به لغت doggone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «doggone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/doggone

لغات نزدیک doggone

پیشنهاد بهبود معانی