امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Doldrums

American: ˈdoʊl- / / ˈdɑːl- / / ˈdɒːl- British: ˈdɒldrəmz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
(جغرافیا) منطقه آرامگان استوایی، سکوت، افسردگی، منطقه رکود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He seems to be in the doldrums today.
- امروز خیلی افسرده به نظر می‌رسد.
- The oil market is in the doldrums.
- بازار نفت کم رواج است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد doldrums

  1. noun depression
    Synonyms:
    apathy black mood blahs blue funk blues boredom bummer dejection disinterest dismals downer dullness dumps ennui funk gloom inactivity indifference inertia lassitude letdown listlessness malaise mopes slump stagnation stupor tedium torpor yawn
    Antonyms:
    elation gladness glee happiness joy

Idioms

ارجاع به لغت doldrums

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «doldrums» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/doldrums

لغات نزدیک doldrums

پیشنهاد بهبود معانی