با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Doodad

ˈduːˌdæd ˈduːˌdæd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
مطلب کوچکی که از نظر فراموش‌شده و به‌خاطر نمی‌رسد، اسباب، ابزار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد doodad

  1. noun gadget
    Synonyms: contraption, contrivance, doohickey, gismo, object, thing, thingamabob, thingamajig, whatchamacallit, widget

ارجاع به لغت doodad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «doodad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/doodad

لغات نزدیک doodad

پیشنهاد بهبود معانی