با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Dory

ˈdɔːri ˈdɔːri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کرجی ته‌پهن ماهیگیری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dory

  1. noun Pike-like freshwater perches
    Synonyms: walleye, dinghy, walleyed-pike, jack salmon, rowboat, Stizostedion vitreum

ارجاع به لغت dory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dory

لغات نزدیک dory

پیشنهاد بهبود معانی