امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dotty

ˈdɑːti ˈdɒti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
نقطه‌نقطه، خال‌خال، خل، احمق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dotty

  1. adjective crazy
    Synonyms:
    absurd daft demented disturbed eccentric foolish goofy loony mentally unbalanced nuts nutty odd peculiar queer ridiculous strange twisted unconventional weird

ارجاع به لغت dotty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dotty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dotty

لغات نزدیک dotty

پیشنهاد بهبود معانی