با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Downhill

ˌdaʊnˈhɪl ˌdaʊnˈhɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb C2
سرازیری، سرپایینی، نشیب، انحطاط
- a downhill road
- راه سرازیر
- It is easy to bicycle downhill.
- دوچرخه‌سواری در سرازیری آسان است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد downhill

  1. adjective descending
    Synonyms: declining, dipping, dropping, falling, sloping downward

Idioms

  • go downhill

    بد شدن، منحط شدن، زوال یافتن

ارجاع به لغت downhill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «downhill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/downhill

لغات نزدیک downhill

پیشنهاد بهبود معانی