امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Downright

ˈdaʊnraɪt ˈdaʊnraɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb
صرفاً، محض، خالص، مطلق، (مجازاً) رک، ساده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- I was downright ashamed of the way she acted.
- از طرز رفتار او کاملاً خجل بودم.
- a downright liar
- یک دروغگوی تمام عیار
- The sunset was downright lovely.
- غروب آفتاب واقعاً زیبا بود.
- a downright answer
- پاسخ روراست
- He was kind but too downright.
- او مهربان، ولی خیلی رک بود.
- a downright insult
- توهین محض
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد downright

  1. adjective thorough, absolute
    Synonyms:
    blatant blunt categorical certain clear complete damned explicit flat gross honest indubitable open out-and-out outright plain positive simple sincere straight straightforward sure thoroughgoing total undisguised unequivocal unmitigated unqualified unquestionable utter whole

ارجاع به لغت downright

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «downright» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/downright

لغات نزدیک downright

پیشنهاد بهبود معانی