با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Downside

ˈdaʊnsaɪd ˈdaʊnsaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    downsides

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
عیب، نقطه‌ضعف، نقطه‌ی منفی، جنبه‌ی منفی، عارضه، زیان، روی بد سکه، بعد منفی
- One downside of traveling alone is feeling lonely at times.
- یکی‌ از معایب تنها سفرکردن این است که گاهی‌اوقات احساس تنهایی می‌کنید.
- The downside of eating too much junk food is weight gain.
- بعد منفی مصرف زیاد غذاهای ناسالم، افزایش وزن است.
- One downside of living in a big city is the high cost of living.
- یکی از جنبه‌های منفی زندگی در شهر بزرگ، هزینه‌ی بالای زندگی است.
noun uncountable
اقتصاد کسادی، کاهش قیمت، زیان، روند نزولی قیمت
- The price of gold is on the downside.
- قیمت طلا روبه‌کاهش است.
- The downside of the stock market was evident as prices continued to drop.
- با ادامه‌ی کاهش قیمت‌ها، روند نزولی بازار سهام مشهود بود.
noun
بخش زیرین، قسمت پایین، زیر، پایین
- a wooden shelf with five hooks on the downside
- طاقچه‌ی چوبی با پنج قلاب در زیر آن
- They lived in the downside of house.
- آن‌ها در پایین خانه زندگی می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد downside

  1. noun a negative aspect of a situation
    Synonyms: defect, disadvantage, drawback, fault, flaw, inconvenience, minus, problem, trouble

ارجاع به لغت downside

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «downside» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/downside

لغات نزدیک downside

پیشنهاد بهبود معانی