با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Dragnet

ˈdræɡnet ˈdræɡnet
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(تور برای گرفتن جانوران) تورشکاری، دام، تله‌ی توری، تور یا دام مثل تور ماهیگیری
noun countable
(در مورد تبهکاران و غیره) سازمان یا شبکه‌ی تله اندازی، شبکه‌ی دستگیری
- The thieves were caught in a police dragnet.
- دزدان در دام پلیس گرفتار شدند.
- The police have widened their dragnet in their search for the killer.
- پلیس در جستجوی قاتل شبکه‌ی دستگیری خود را گسترده کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dragnet

  1. noun manhunt
    Synonyms: all points bulletin, chase, pursuit, search

ارجاع به لغت dragnet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dragnet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dragnet

لغات نزدیک dragnet

پیشنهاد بهبود معانی