با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Drawling

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(معمولاً صدا) یکنواخت و کش‌دار
- He had a drawling voice.
- صدایی یکنواخت و کش‌دار داشت.
- His voice was low, husky and drawling.
- صدایش آهسته، خش‌دار و کش‌دار بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drawling

  1. adjective monotonous
    Synonyms: languid, droning, dull, slow

ارجاع به لغت drawling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drawling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drawling

لغات نزدیک drawling

پیشنهاد بهبود معانی