امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dreamy

ˈdriːmi ˈdriːmi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
( dreamlike ) خواب‌مانند، خواب‌آلود، رؤیایی، خیالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The nightingale's song puts me into dreamy meditations.
- آواز بلبل اندیشه‌های رؤیاآمیزی را به سرم خطور می‌دهد.
- The child was a dreamer and played with imaginary playmates.
- بچه خیال‌باف بود و با هم‌بازی‌های خیالی بازی می‌کرد.
- The mountains were becoming foggier and more dreamy looking.
- کوه‌ها به‌تدریج مه‌آلودتر و مبهم‌تر می‌شدند.
- dreamy eyes
- چشمان خمار
- dreamy music
- موسیقی رؤیایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dreamy

  1. adjective illusory, romantic
    Synonyms:
    abstracted astral calming chimerical daydreaming excellent fanciful fantastic gentle idealistic imaginary immaterial impractical intangible introspective introvertive lulling marvelous misty musing mythical nightmarish otherworldly out of this world pensive phantasmagoric phantasmagorical preoccupied quixotic relaxing shadowy soothing speculative unreal unsubstantial utopian vague visionary whimsical
    Antonyms:
    horrible terrible unromantic

لغات هم‌خانواده dreamy

  • verb - intransitive
    dream

ارجاع به لغت dreamy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dreamy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dreamy

لغات نزدیک dreamy

پیشنهاد بهبود معانی