با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Drive-in

ˈdraɪvɪn ˈdraɪvɪn
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (Verb): drive in

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable
انگلیسی آمریکایی درایواین، ماشین‌رو، خودرویی (رستوران یا بانک و غیره که به مشتریان بدون پیاده شدن از اتومبیل خدمات ارائه می‌کند)
- Let's go to the drive-in tonight and catch the latest blockbuster movie.
- بیایید امشب به درایواین بریم و تازه‌ترین فیلم پرفروش رو ببینیم.
- a drive-in bank
- بانک خودرویی
phrasal verb
وارد کردن، راندن
- He drove in the nail with one swift strike of the hammer.
- با ضربه‌ی سریع چکش میخ را وارد کرد.
- The car accident caused the metal guardrail to drive in the pavement.
- این حادثه‌ی رانندگی باعث شد که گاردریل فلزی وارد پیاده‌رو شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drive-in

  1. verb Cause to penetrate, as with a circular motion
    Synonyms: screw

ارجاع به لغت drive-in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drive-in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drive-in

لغات نزدیک drive-in

پیشنهاد بهبود معانی