امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dry Run

ˈdraɪˈrən draɪrʌn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun phrase
رانش آزمایشی، رانش تمرینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun phrase
(نظامی) عملیات جنگی (بدون مهمات)، تمرین جنگی (بدون اسلحه)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dry run

  1. noun practice session
    Synonyms:
    bench test combat rehearsal dress rehearsal dummy run kriegspiel maneuver maneuvers practical test practice exercise practice run rehearsal road test run through test performance test run trial trial run tryout war game

ارجاع به لغت dry run

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dry run» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dry run

لغات نزدیک dry run

پیشنهاد بهبود معانی