با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Durian

ˈdʊriən ˈdʒʊəriən
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: durion

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
گیاه‌شناسی خارگیل، دوریان
- The smell of durian filled the room.
- بوی خارگیل اتاق را پر کرده بود.
- I hate durion!
- از دوریان متنفرم!
noun countable
گیاه‌شناسی درخت خارگیل، درخت دوریان
- The durian is cultivated in Indonesia, the Philippines, Malaysia, and southern Thailand.
- درخت خارگیل در اندونزی، فیلیپین، مالزی و جنوب تایلند کشت می‌شود.
- the fruit of durian
- میوه‌ی درخت دوریان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد durian

  1. noun Tree of southeastern Asia having edible oval fruit with a hard spiny rind
    Synonyms: durion, durian tree, Durio zibethinus

ارجاع به لغت durian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «durian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/durian

لغات نزدیک durian

پیشنهاد بهبود معانی