با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Dye

daɪ daɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dyed
  • شکل سوم:

    dyed
  • سوم شخص مفرد:

    dyes
  • وجه وصفی حال:

    dyeing
  • شکل جمع:

    dyes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
رنگ، رنگ‌زنی، رنگ کردن
- Genuine Persian rugs are made with vegetable dyes.
- فرش‌های اصیل ایرانی را با رنگ گیاهی می‌سازند.
- Does she dye her hair?
- آیا او گیسوی خود را رنگ می‌زند؟
- Wool dyes readily with acid dyes.
- پشم با رنگ‌های اسیدی به‌آسانی رنگ می‌شود.
- to dye a white shirt red
- پیراهن سپید را قرمز رنگ کردن
- At first Nayeb Hossein and his brother were dyers.
- نایب حسین و برادرش در آغاز رنگرز بودند.
- a traitor of the deepest dye
- خائن به تمام معنی، خبیث‌ترین خائن
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dye

  1. noun coloring agent
    Synonyms: color, colorant, dyestuff, pigment, stain, tincture, tinge, tint
    Antonyms: bleach, whitener
  2. verb change color with mixture
    Synonyms: impregnate, pigment, stain, tincture, tinge, tint
    Antonyms: bleach, fade, whiten

Idioms

ارجاع به لغت dye

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dye» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dye

لغات نزدیک dye

پیشنهاد بهبود معانی