با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Earlier

ˈɜrːliər ˈɜːliə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت عالی:

    earliest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2
زودتر، پیش‌تر، زودهنگام
- She arrived earlier than expected.
- او زودتر از حد انتظار رسید.
- They left the party earlier in the night.
- آن‌ها شب زودهنگام مهمانی را ترک کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد earlier

  1. adjective former
    Synonyms: previous, prior, preceding

ارجاع به لغت earlier

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «earlier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/earlier

لغات نزدیک earlier

پیشنهاد بهبود معانی